وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای.یکی جلومو بگیره وگرنه تا پس فردا ا می ذارم.زنگ زدم به همکلاسیم مشقارو پرسیدم،کارایی که توی این یه هفته توی مدرسه کردن رو پرسیدم.و در آخر نامبرده از کرده ی خود پشیمان گشت.اندازه ی تارای موهام،سوال ریاضی،فیزیک،شیمی و عربی باید حل کنم.دهنم.ای خدا.خوب شد جای فردا امروز برگشتم تهران وگرنه بعید می دونم فردا بتونم کلش رو تموم کنم،چه برسه به اینکه قرار بود عصر جمعه ی فردا برسم.وای!فقط وای!از صبح علی الطلوع خروس خون هم که پاشم تموم نمیشه،لامصب هم باید مشق بنویسم،هم باید جزوه بنویسم،هم باید تمرین هایی که حل کردن رو بنویسم،باید بعدش بشینم اونارو چک کنم،باید کتاب هارو هایلایت کنم و نکته های توی کتابارو بنویسم.وای!فقط وای.فردا نه به اندازه ی سه روز،بلکه باید به اندازه ی یک ماه درس بخونم.عین این کنکوری هایی که از صبح تا شب توی اتاقشون درس می خونن و برای غذا هم بیرون نمیان.خدا صبرم بده.فردا دهنم سرویسه.(بیخیال ادب)

دهنم سروی...(می خوام مثلا مودب باشم)

ی ,توی ,وای ,رو ,دهنم ,اندازه ,اندازه ی ,کردن رو ,بنویسم،هم باید ,هایی که ,وای فقط

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شمیم مهدی پت شاپ epossoftware هواتو کردم سلامت افکار مخشوش و خسته ام کتابخانه عمومی ولیعصر (عج) شهرستان ماکو آمد دبستان طلوع فجر 2- کلاس سوم یک ارحم الرحماء